نکند وقت اذان خواب پریشان برسد
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ق.ظ
نکند وقت اذان خواب پریشان برسد
قصه ی یاد تو با بارش باران برسد
وای اگر بار دگر دست به زلفت ببری
بشکنم توبه ی خود کار به عصیان برسد
دگر از لحظه ی دیدار تو حرفی نزنم
چون که کافر به مسلمانی و ایمان برسد
شب قدری شد و ما تا به سحر مست توییم
وقت احیا به لب لعل تو پایان برسد
یوسف از چاله ی کنعان بهراسید شبی
چه کند بر لب آن چاه زنخدان برسد ؟
عمری از حسرت دیدار تو مستیم هنوز
در هراس ذبح عشقت عید قربان برسد
تا رسد آخر هجران تو بر من شاید
خبر یوسف گم گشته به کنعان برسد...
۹۴/۰۴/۰۷