من که مرداب شدم ، کاش تو دریا بشوی
يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۲۱ ق.ظ
: می توانی بروی قصه و رویا بشوی
ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی
آی ! مثل خوره این فکر عذابم می داد ؛
من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
دانه ی برفی و آنقدر ظریفی که فقط
گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد
تو خودت خواسته بودی که معما بشوی
می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند
۹۴/۰۴/۱۴