الهی سینهای ده آتش افروز
الهی سینهای ده آتش افروز
هر آن دل را که سوزی نیست، دل نیست
دلم پر شعله گردان، سینه پردود
کرامت کن درونی درد پرورد
به سوزی ده کلامم را روایی
دلم را داغ عشقی بر جبین نه
سخن کز سوز دل تابی ندارد
دلی افسرده دارم سخت بی نور
بده گرمی دل افسردهام را
ندارد راه فکرم روشنایی
اگر لطف تو نبود پرتو انداز
ز گنج راز در هر کنج سینه
ولی لطف تو گر نبود، به صد رنج
چو در هر کنج، صد گنجینه داری
به راه این امید پیچ در پیچ