دردی که یک عمر است شیطان می کشد...
چهارشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۸ ق.ظ
هرکسی عاشق شود کارش به عصیان می کشد
عشق آدم های ترسو را به میدان می کشد...
گر چه از تقدیر آدم ها کسی آگاه نیست
رنج فال قهوه را عمریست فنجان می کشد...
سیب را حوا به آدم داد و شیطان شد رجیم!
آه از این دردی که یک عمر است شیطان می کشد...
آسمان نازا که باشد ، رود می خشکد ولی
رنج این خشکیدگی را آسیابان می کشد...
کِی خدا در خاطرات خلقتش خطی سیاه
عاقبت با بغض دور نام انسان می کشد...
نه! خدا تا لحظه ی مرگ از بشر مأیوس نیست
انتهای هرزگی گاهی به ایمان می کشد...
خوب می دانم چرا با من مدارا می کند
جور جهل بَرّه را همواره چوپان می کشد...
من شبی تاریکم و ماهِ تمامم نیستی
ماه اگر کامل شود کارش به نقصان می کشد...
گاه اما اشک می ریزی و دستان خدا
شانه ای از ابر بر گیسوی باران می کشد...
۹۴/۰۴/۱۷